سُرور اعظم باکوچی ملقب به سپیده کاشانی، فرزند حسین، در مردادماه سال 1315 شمسی در كاشان به دنیا آمد . و در یازده سالگی اولین شعر خود را سرود. سپیدة كاشانی از سال 1347 همكاری خود را با مطبوعات كشور آغاز كرد. پس از آن، بیشتر مجلههایی كه صفحات ادبی پرباری داشتند، اشعار او را به چاپ رساندند.
در روزهای پرشور انقلاب اسلامی، از شعرهای او برای ساختن سرودهای انقلابیاستفاده شده بود:
به خون گر كشی خاك من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی
جدا سازی ای خصم، سر از تن من
كجا میتوانی، ز قلبم ربایی
تو عشق میان من و میهن من
مسلمانم و آرمانم شهادت
تجلّیِ هستیست، جان كندن من
مپندار این شعله افسرده گردد
كه بعد از من افروزد از مدفن من
نه تسلیم و سازش، نه تكریم و خواهش
بتازد به نیرنگ تو، توسن من
كنون رود خلق است دریای جوشان
همه خوشة خشم شد خرمن من
من آزاده از خاك آزادگانم
گل صبر میپرورد دامن من
جز از جام توحید هرگز ننوشم
زنی گر به تیغ ستم گردن من
بلند اخترم، رهبرم، از در آمد
بهار است و هنگام گل چیدن من
سپیدة كاشانی، در همان روزها و زمانی كه هجوم دشمن به خاك وطن و آغاز جنگ تحمیلی نزدیك بود، در گفتگویی كه با مجله سروش» انجام داد، گفت: امروز موقع آن رسیده كه دیگر شعر را بهعنوان یك سلاح تیز و برّنده جدی بگیریم. شعر امروز ما میتواند با مروری در آیات قرآن، انقلابی به وجود آوَرَد، و از این دریای یگانه، گوهرها برگیرد.»
هنوز كمتر كسی آغاز جنگ را باور داشت. هیاهوی بی امان زندگی، هر صدای دوری را خاموش میكرد. اما، در آن گفتگو، سخن از ارزشهای والایی به میان آمده بود كه هر خوانندهای را به اندیشیدن وامیداشت: سوده، شاعرة عرب، كه شیفتة عدالت حضرت علی علیهالسلام بود، در بسیاری از جنگها در ركاب مولای خود حركت میكرد و با اشعار حماسیاش، سربازان اسلام را تشویق میكرد. پرویناعتصامی، در نجابت و حیا و در بلندی اندیشه و شیوایی سخن، كمنظیر بود.»
او بارها به همراه پسرش در جبهههای جنگ حضور یافت و از نزدیك، مقاومت و ایثار رزمندگان دلیر و باایمان اسلام را دید. گاه تا هفتهها در آنجا ماند و برگ برگ دفتر عاشقی را كه آنها ورق میزدند، دید و دریافت. شجاعت و بیباكیش گاه آنچنان بود كه فرزند جوانش را به غبطه وامیداشت.
شعلههای آتش جنگ فرو نمینشست. لشكر خصم، دریایی بیپایان بود و سراسر، موجهای سهمگین و ویرانگر. در دفاع از وطن، نوجوانان و جوانان، در كنار كهنسالان و پیران سپیدمو، تنها را چون ساحلی صبور سپر كرده بودند. هر سو هنگامة نبرد بود و لجة خونهای پاك. آنها سرودی جاویدان را سر داده بودند كه خاموشی نداشت.
مادر و فرزند، از خرمشهر، هویزه و پادگان حمید دیدار كردند. سپس به سوی سنگرهای كوت شیخ» راه پیمودند، تا به شهر سوسنگرد و بستان، كه آماج گلولههای دشمن شده بود، قدم بگذارند.
سپیدة كاشانی، در روزهایی از سال 1367 و در گرمای ماه دوم تابستان همان سال، با دیدار نوجوانانی كه از نبردی پیروزمندانه بازمیگشتند و در آستانة پایان دشمن، سرود سپاه محمد(ص)» رابه آنها هدیه كرد:
برادر شكفته گل آشنایی
فرو ریخت دیوارهای جدایی
به یاران اسلام بادا مبارك
طلوع دگر بارِ این روشنایی
قیامی است قائم به آیات قرآن
عبادی است مُلْهِمْ ز عشق خدایی
به میدان درآییم بازو به بازو
بتازیم تا فجرِ صبحِ رهایی
سپاه محمد(ص) میآید، سپاه محمد(ص) میآید .
سپیده كاشانی در مورد شعر دفاع مقدس این گونه می گوید:
شكوهمندترین درای عشق و شهادت و پایداری برای استقرار عدل و مساوات در جهان در شعر ایندوره به صدا درآمد، درایی كه حرمت خون بی گناهان را پاس داشت، درایی كه طنینش عظمت عدالت و باور مساوات و برابری را در جای جای سرزمین های سوخته و رنج دیده اسلامی و غیراسلامی فریادگر بود، درایی كه در سپیده ترنم آزادی، قیام منظومه عشق بود، قیام شقایقهای عاشق بود، بالندگی شجره طیبه معرفت، عقیده، پایداری بود كه در خون بهترین گل های این سرزمین ریشه بست.»
او، بیدریغ از بزرگان دین و علم و ادب یاد میكرد و شعرهایی تازه در تجلیل از آنها میسرود.
در هنگام بازگشت رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، لبهایش این شعر را زمزمه كردند:
چارده قرن بسی گُل وا شد
از یكی روحِ خدا پیدا شد
گلی آزاده ز صحرای خمین
خونش آمیخته با خون حسین»(ع)
گل صد برگِ خِرد، پَرافشان
آمد و آمد و آمد چون جان
آمد و داروی بیماران شد
چلچراغ ره بیداران شد
شد ز آزادگیاش سرو خجل
چون به پا خاست، نگون شد باطل
چه تلخ و ناگوار بود آن شبی كه زمان فراغ امام آمده بود:
وامصیبت، وامصیبت، وایِ ما
ناله میریزد كنون از نای ما!
وا اماما، شعله در خرمن زدی
آتشی سوزنده در دامن زدی
مهربانِ ما، شدی نامهربان
ای امام عاشقان و عارفان!
گفته بودی یارِ مایی ای امام
خود نكردی رسمِ یاری را تمام
دیدمت آن سوی مه پنهان شدی
در حریم كبریا مهمان شدی
آخِرْ ای جان، داغ ما را مرهمی
كس نبیند اینچنین سنگین غمی
ماه ما، افتادهای اندر محاق
بعد از این، ما و غم و ذكر فِراق
در سال 1370 و زمانی كه تصمیم گرفته بود پس از هیجده سال كه از چاپ اولین كتابش میگذشت، دومین مجموعه اشعار خود را جمعآوری و منتشر كند، احساس بیماری و ناتوانی به سراغش آمد. پس از مدتی كوتاه، از بیماری خود، كه سرطان بود، اطلاع یافت.
مادر، شانه به شانهاش میآمد. همان چادر مشكی را به سر داشت كه پدر در آخرین سفر برایش آورده بود. همان چادر مشكی تمیز و معطری كه در شمیم خوشِ گل سرخ پیچیده شده بود و از سالها پیش، سپیده آن را به یادگار داشت.
هنگامی كه از علاجناپذیری بیماریاش مطمئن شد، مرگ زیبا و همراه با سربلندی را برگزید. در همان روزها، به همراه اعضای شورای شعر، به كشور تاجیكستان سفر كرد. پس از بازگشت، به درخواست پزشك معالج خود، در بیمارستان بستری گردید.
در سال 1371 و در پاییزی غمانگیز، برای تكمیل معالجه، به كشور انگلستان اعزام شد. در آن دیار، غمِ دوری از دختر بزرگ و مهربانش، سودابه، را نداشت. در بیمارستان بزرگی بستری شده بود تا در نوبت تعیینشده و پس از تهیه كلیه، عمل جراحی لازم انجام گیرد. اما پیش از مهلت تعیینشده و پس از چند ماه انتظار، دفتر زندگیاش برهم آمد!
در مجلسی كه ترتیب خواهید داد از تمام دوستان و آشنایان بخواهید كه مرا ببخشند و حلال كنند. اگر در مدت زندگی جسارت كردهام، از آنها صمیمانه امید بخشش دارم. دعا كنید من با اجر شهادت از دنیا رفته باشم!
معبود تویی، از تو امان میخواهم
زان چشمة سرمدی، نشان میخواهم
گفتی كه شهید، زندة جاوید است
یارب، ز تو عمرِ جاودان میخواهم»
دیگر گلدان شمعدانی كه سپیدة كاشانی آن را با خود از زادگاهش به تهران آورده بود، عطرافشانی نمیكرد. زمستان بود. در سكوت شب، دست باد، گلدان شمعدانی عطری را بر زمین انداخته و شكسته بود.
محل خاكسپاری این شاعره پارسا، مقبرة 953، جنب قطعه 26 بهشت زهرا(س) ست.
جز كتاب پروانههای شب»، كه در سال 1352 به چاپ رسید، و اضافه بر چهل سرود ماندگار، كتابهای دیگری از او منتشر شده است، كه به قرار ذیل است:
هزار دامن گل سرخ؛ حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ 1373
سخن آشنا؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ 1373
آنان كه بقا را در بلا دیدند؛ حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ 1375
گزیدة آثار؛ انتشارات نیستان؛ 1380
روحش شاد، و قرین رحمت الهی باد!
گرامیباد یاد شاعره انقلاب ودفاع مقدس مرحوم سپیده كاشانی
وامــــــــــــا خطـــــاب بـــــــــه شمــــــــــا....
18 آذرماه؛ سالروز معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ از سوی سازمان ملل
به ,كه ,بود، ,سال ,شعر ,آن ,پس از ,و در ,را به ,محمد ص ,خود را ,سازمان تبلیغات اسلامی؛ ,هنری سازمان تبلیغات ,حوزة هنری سازمان
درباره این سایت